من همان كودكيمقصه هايم همه راستحرف هايم همه ركبازيم گرم و سبكخنده هايم همه با مردم شهرگريه با گريه ي دوستکه مرا آينه اوستهمه شب پنجره ی بسته چرا مي بينمهمه جا شاپرك خسته چرا مي بينممن مگر طاقتم از طاقت شب بیشتر استمی رود در پس روزتا نبیند همه در کوشش عشقهمه در جوشش و سوزگرچه خوابمدل من از دل شب صاف تر استنفسم داغ تر استچشمم از چشمه ی مهتاب صفا می گیرددلم از روشنی آب جلا می گیردمن به دنبال حسی مي گردمهر شبي پنجره اي باز كندتا دل شاپركي شاد شودبا قلم بر دل هر پنجره ای می کوبمشاید ای محبوبمخفته ای برخیزدنیست یک کس که در این فاصله شب را گیردتا قلم جان گیرده خدمات حرفه اي حسابداري...
ما را در سایت خدمات حرفه اي حسابداري دنبال می کنید
برچسب : شبنمکده, نویسنده : mrparvaz2 بازدید : 75 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 11:10